در طول روند توسعه تاریخ طولانی، ایران به دلیل نیازهای ژئوپلیتیک، دین و جهانی سازی، سیاست های زبانی مختلفی را در زمینه های مختلف اجرا کرده است.

     چکیده: ایران یکی از کشورهای متمدن مهم باستانی جهان است و تقاطع "یک کمربند و یک جاده" است. ویژگی های اجتماعی چند قومی و چند فرهنگی آن باعث می شود منابع زبان ایران غنی و متنوع باشد. ادغام فرهنگ اقلیت، فرهنگ اسلامی و فرهنگ فارسی، سنت زبان و فرهنگ بی نظیر ایران را شکل داده است. سیاست زبان ایرانی نحوه بیان و محصول این شکل فرهنگی است. براساس تفکر سنت فرهنگ و زبان ایرانی، دو دوره برای روند سیاست زبان ایرانی در عصر جهانی سازی وجود دارد: (۱) تقویت برنامه ریزی و آموزش وضعیت اصلی زبان ملی، ادامه روند ارتقاء زبان فارسی، پذیرش کلمات خارجی؛ (۲) ترویج اصلاح آموزش انگلیسی، برنامه ریزی زبان خارجی.

     ایران کشوری است که دارای چند اقلیت، چند فرهنگ و چند زبان است. در تاریخ ایران را به "پارس" می نامند و پس از سال ۱۹۳۵ به نام فعلی این کشور تغییر یافت. این کشور یکی از قدیمی ترین کشورهای متمدن جهان است که دارای تاریخچه چهار یا پنج هزار سال است. تمدن پارس علاوه بر چهار تمدن باستانی جهان، مشهورترین تمدن مستقل جهان است. ایران متعلق به خاورمیانه است و در جنوب غربی آسیا واقع شده است و موقعیت استراتژیک آن از اهمیت بسیاری برخوردار است و به عنوان "پل زمینی اوراسیا" و "راهرو هوای شرق - غرب" شناخته می شود و تقاطع "یک کمربند و یک جاده" است.

     ایران کشوری چند قومی است و ایرانیان ۶۶ درصد آن را تشکیل می دهند و بنیانگذار و ملت اصلی حاکم امپراتوری پارس در تاریخ است، و بزرگترین ملت در ایران امروز است. آذربایجانی ها ۲۵ درصد، کردها ۵ درصد و اقلیت های قومی دیگری مانند اعراب ، لرها ، بلوچ ها ، بختیارها و ترکمن ها نیز در ایران وجود دارد. اسلام دین ملی ایران است و اکثریت مردم به اسلام اعتقاد دارند و این نسبت به ٪ ۹۸.۸ از کل جمعیت می رسد که ٪۹۱ آنها شیعه و ٪ ۷.۸ اهل تسنن هستند. پس از انقلاب اسلامی، اولین قانون اساسی ایران سیستم" اتحاد سیاسی و مذهبی" را مقرر کرد. ترکیب دین سالاری و انتخابات دموکراتیک در ایران، تاکنون تنها نظام سیاسی در جهان است. علاوه بر این، ارمنی ها و برخی از اعراب به مسیحیت اعتقاد دارند، ٪۰.۷ از کل جمعیت این کشور را تشکیل می دهد؛ یهودیان به یهودیت اعتقاد دارند که ٪۰.۳ از کل جمعیت را تشکیل می دهد؛ ساکنانی که به دین زردشت اعتقاد دارند، ٪ ۰.۱ از کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند. ایران کشوری چند زبانه است و سه زبان اصلی در این زمینه عبارتند از: زبان های هند و اروپایی، زبان آلتائیک و زبان آسیایی-آفریقایی. زبان فارسی زبان اصلی و رسمی ایران است. کاربران زبان آذربایجانی٪ ۲۵ از کل جمعیت ایران را تشکیل می دهند و آذربایجانی ها دومین گروه قومی بزرگ ایران هستند. تعداد کاربران به زبان عربی بخش کمی از کل جمعیت ایران است و زبان عربی بیشترین تأثیر را بر فارسی دارد.

     الف : مروری بر سیاست زبان ایرانی

     کالپلان(Kalplan) و بالداف(Baldauf)[۱] اشاره کردند که سیاست زبان "مجموعه ای از ایده ها، قوانین، مقررات، قواعد و شیوه هایی است که برای دستیابی به اهداف زبانی در یک جامعه، گروه یا سیستم ایجاد می شود" است. اسپولسکی (Spolsky)[۲] معتقد است که سیاست زبان "همه ی عمل در زبان، اعتقادات زبان و تصمیمات مدیریتی مربوط به یک جامعه یا یک کشور" است. در طول روند توسعه تاریخ طولانی، ایران به دلیل نیازهای ژئوپلیتیک، دین و جهانی سازی، سیاست های زبانی مختلفی را در زمینه های مختلف اجرا کرده است. وراثت تمدن کهن ایران، توسعه تمدن مدرن و چرخه ی فضیلت محیط زیست زبانی تا حد زیادی از اجرای مؤثر سیاست زبان جدا نیست. سیاست زبان ایران در جنبه های زیر تشریح شده است.:

     (۱) – سیاست زبان اقلیت

     در سلسله قاجاریه، سیاست گذاران ملی خطرات تبدیل شدن زبان های اقلیت ها به زبان رسمی را تشخیص داده و اقدامات پیشگیرانه اجباری را اتخاذ کردند. در دوره پهلوی، ایدئولوژی غالب طبقه حاکم ایران تضمین ثبات اجتماعی، جلوگیری از تفرقه قومی و محافظت از وحدت ملی از طریق سیاست یکسانی فارسی بود. جنبشگرهای ناب فارسی از اقلیت ها خواست تا زبان ملی خود را ترک کنند و زبان فارسی را یاد بگیرند. پادشاه ایران، رضا خان (۱۹۴۴- ۱۸۷۶) دستور داد که سازمانهای دولتی و مقامات دولتی فقط از زبان رسمی یعنی زبان فارسی استفاده کنند، برای اجرای جدی سیاستهای جذب ایرانی برای قبایل غیر ایرانی و اقلیتهای قومی استفاده کنند. و سیاست یکسانی فارسی را به طور جدی برای اقوام غیر ایرانی و اقلیتهای قومی عملی سازند . به عنوان مثال، در جلوی شهرداری تبریز، مقامات دولتی کتب و دستنوشت های ترکی را آتش زدند[۳]. تبلیغ و ترویج زبان فارسی در مناطق اقلیتهای قومی ناگزیر بر استفاده و توسعه زبان های محلی تأثیر می گذارد. دولت ایران "انجمن زبان و ادبیات فارسی" را تأسیس کرد و یکی از وظایف آن جلوگیری از ظهور واژگان جدید زبان های اقلیت است. در دوره جمهوری اسلامی، سیاست چند زبانی به اجرا در آمد، یعنی زبان فارسی را به عنوان زبان اصلی استفاده می شود و هم زمان می توان از زبان های اقلیت استفاده کرد. استفاده از زبان های اقلیت در زمینه ها مانند امور روزمره، حوزه عمومی، رسانه های عمومی و سیستم آموزش مجاز است.

     (۲) - سیاست زبان دینی

     زبان عربی ارتباط طبیعی با اسلام دارد. در تفسیر آموزه های اسلامی، ایرانیان ترجیح می دهند از واژگان اصلی عربی به جای فارسی استفاده کنند. در قرن نوزدهم، آموزش پارس تحت سلطه تعلیمات دینی بود. مدارس ابتدایی دینی بخشی جدایی ناپذیر و اساسی در کل سیستم آموزش ایران است و زبانهای تدریس آن اکثرا عربی است. در دوره سلسله قاجاریه، چه آموزش دینی و چه  آموزش عمومی، زبان اصلی آنها زبان عربی بود. تا اوایل دهه ۱۹۲۰، اکثر مدارس همچنان الگوی تدریس مدارس دینی را حفظ می کردند. محتویات تدریس بیشتر مربوط به « قرآن»، اسلام و عربی بود. در دوره پهلوی، دولت نهضت خالص  سازی فارسی را راه اندازی کرد، اما آموزش زبان عربی هنوز جایگاه اصلی خود را حفظ کرد. با توجه به اصلاحات نوسازی رژیم رضاخان ، آموزش دینی به شدت محدود شد و آموزش و پرورش سکولار توسعه یافته است. پس از انقلاب اسلامی، آموزش و پرورش دینی به تدریج بهبود یافت و تقویت شد و زبان عربی توجه ویژه ای از سوی سیاست گذاران دولت به دست آورد.

     (۳) - سیاست آموزش زبان خارجی

     در ده قرن پس از ورود اسلام به ایران، تمام مدارس سنتی زبان عربی را به عنوان یک زبان خارجی یا حتی یک زبان دوم تدریس می کردند. این سیاست تا سلسله قاجاریه ادامه داشت[۴]. سلسله پهلوی سعی داشت واژگان عربی را از فارسی پاک کند، اما نتوانست به نتایج عملی برسد. در دوره جمهوری اسلامی، تأکید بر آموزش و پرورش دینی احیا و تقویت شد و زبان عربی به عنوان زبان اصلی خارجی در سراسر کشور ترویج و مورد مطالعه قرار گرفت. در سال ۱۸۵۱، ایران اولین موسسه آموزشی مدرن --- خانه تکنیک ها (The House of Techniques) را تأسیس کرد. از آنجا که بیشتر معلمان خارجی از فرانسه آمده بودند، زبان فرانسه برای این مدرسه و حتی برای آموزش زبان های خارجی در ایران به زبان انتخاب اول تبدیل شد. این موسسه آموزشی دوره هایی را به زبان های خارجی مانند روسی و انگلیسی نیز ارائه می داد. در زمان سلسله پهلوی، همکاری ایران با ایالات متحده در زمینه سیاست، اقتصاد و نظامی نزدیکتر و نزدیکتر می شد. مهارت در زبان انگلیسی به یک نیاز اساسی برای افسران ایرانی تبدیل شده بود تا برای آموزش های ویژه به ایالات متحده بروند و برای نسل جوان نیز فرصت های شغلی خوبی کسب کنند[۵]. از زمان معرفی زبان انگلیسی به سیستم آموزش ایرانیان در سال ۱۹۳۴، زبان انگلیسی جایگاه مهمی در تدریس زبان خارجی را به خود اختصاص داده است، سایر زبانهای خارجی به حاشیه رانده شده اند و دانشجویانی که برای تحصیل به خارج از کشور اعزام شده اند نیز تمایل به اعزام به کشورهای انگلیسی زبان دارند. برخی از دانشگاه ها مانند دانشگاه تربیت مدرس تهران و دانشگاه شیراز از زبان انگلیسی به عنوان زبان واسطه آموزش استفاده می کنند. مدارس خصوصی تأسیس شده توسط مؤسسات خارجی نیز از زبانهای دیگری به غیر از فارسی به عنوان زبان واسطه آموزش استفاده می کنند. به عنوان یک زبان بین المللی، انگلیسی یک ابزار ضروری برای توسعه آموزش، و برای کنار آمدن با نوسازی و جهانی سازی است[۶]. اگرچه به نظر می رسد زبان انگلیسی زبان و فرهنگ محلی را تهدید می کند، اما هنوز هم به عنوان ابزاری مهم برای دستیابی به دانش و بهبود قدرت اقتصادی تلقی می شود[۷].

     علاوه بر این، دولت ایران در سال ۱۹۹۷ رسماً رشته زبان چینی را در دانشکده علوم انسانی دانشگاه شهیدی بهشتی در حومه شمالی پایتخت تهران افتتاح کرد و خالی بودن آموزش زبان چینی در دانشگاه های ایران را پر کرد[۸]. موسسه کنفوسیوس که به طور مشترک توسط دانشگاه تهران ایران و دانشگاه یونان چین تأسیس شده است، در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹ در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه تهران تأسیس شد. این چهارمین موسسه کنفوسیوس در خاورمیانه و اولین موسسه کنفوسیوس در ایران است. موسسه کنفوسیوس برای زبان آموزان چینی در ایران، محققان و مؤسساتی که در زمینه مسائل چینی مطالعه می کنند، خدمات زبانی مناسب ارائه داده است.

     ب : منابع فرهنگی سیاست زبان ایرانی

     سیاست زبان ایرانی با تأثیر سیاست ملی، ملی گرایی و جهانی شدن ارتباط تنگاتنگی دارد. هنگامی که دانشمندان غربی سیاست زبان یک کشور اروپایی را مطالعه می کنند، غالباً سیاست زبان این کشور را با ظهور رنسانس و کشور ملت پیوند می دهند، و سعی می کنند پایه و اساس فرهنگی را که سیاست زبانی کشور بر آن پایه گذاری شده است، ردیابی کنند[۹]. زبان بخشی از فرهنگ است، و زبان حامل فرهنگ و بنیان فرهنگی یک ملت است،  و یک مفهوم فرهنگی خاص و ارزشهای یک ملت را به همراه دارد. مطالعه سیاست زبان محدود به سطح زبان نمی شود بلکه باید در یک فضای گسترده تر تاریخی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. حتی از ابتدای تأسیس امپراطوری ایران، ایران بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد، بی توجهی یا حتی کنار گذاشتن سنت های زبانی و فرهنگی آن، بر درک جامع و عمیق ما از سیاست زبان ایرانی تأثیر خواهد گذاشت. سیاست زبان ایرانی متأثر از فرهنگ ایرانی است و تا حدودی می توان گفت که محصول فرهنگ ایرانی به ویژه زبان و فرهنگ است. در عین حال، تدوین، اجرا، تنظیم و تجدید نظر در سیاست زبان به ابزاری مهم برای جستجوی و تحقق منافع فرهنگی ملی ایران تبدیل شده است و برای تقویت قدرت نرم کشور مفید است و با استراتژی توسعه کلی کشور ارتباط نزدیک دارد.

     (۱) - فرهنگ اقلیتهای قومی با فرهنگ فارسی یکپارچه شده است، تنوع فرهنگی منعکس شده است و سیاست های زبانی مرحله ای از یکسانی تا تنوع را پشت سر گذاشته است.

     در قرن ششم قبل از میلاد، امپراطوری پارسی باستان درخشان بود و تمدن پارسی پرشکوه را به وجود آورد. از زمان تأسیس امپراتوری پارسی، توسعه زبان آن طی سه مرحله مهم گذشت - فارسی باستان (سال ۵۵۰ قبل از میلادی تا ۳۳۱ قبل از میلادی)[۱۰]، فارسی میانه (۲۵۰ سال قبل از میلادی تا ۶۵۱ میلادی) و فارسی مدرن (اوایل قرن نهم میلادی تاکنون). در زمان سلسله عباسیان امپراتوری عرب، تمدن پارس دوباره احیا و توسعه یافت، اما پس از قرن نهم میلادی این سلسله به تدریج رو به زوال گذاشت، بعضی از سلسله های فئودالی محلی مستقل یا نیمه مستقل در ایران و مناطق همسایگان آن پدیدار شدند و  اراده تجزیه طلبی را پیش گرفتند. این یکی از دلایل مهم تنوع فرهنگی ایران است. تعداد اقلیتهای قومی ایران زیاد هستند و شناخت عمیقی از زبان و فرهنگ ملت خود بی نظیر دارند. به عنوان مثال، آذربایجانی ها خواستار حقوق بیشتر به زبان و غیره بودند. آنها خواستار حق تحصیل اعطا شده توسط قانون اساسی از طریق استفاده از زبان مردم خود یعنی زبان آذربایجانی به عنوان زبان اصلی آموزش بودند[۱۱]. پس از قرن ۱۰، موج احیای فرهنگ فارسی باعث ادغام فرهنگ زبان اقلیت با زبان و فرهنگ فارسی شد. در نتیجه، یهودیان ساکن در ایران بیشتر از فارسی استفاده می کردند و آثار ادبی ایجاد شده به زبان فارسی یهود در زمان حکومت مغول ظاهر می شد.

     جنبش خالص فارسی در ایران دارای سابقه ای طولانی است، انقلاب مشروطه[۱۲] در اوایل قرن بیستم و جنبش ناسیونالیستی ایران در سال ۱۹۱۹ باعث شد که جنبش خالص سازی  فارسی با سرعت بیشتری توسعه یابد. در دوره سلطنت پهلوی، سیاست یکسانی با زور به اجرا درآمد و حتی دستور داده شده است که همه مقامات و سازمانهای دولتی باید از زبان فارسی استفاده کنند. پس از انقلاب اسلامی، ایران سیاستی از کثرت گرایی زبانی را مبتنی بر هویت ملی چند فرهنگی اتخاذ کرده است، یعنی سیاستی که در آن زبان فارسی زبان غالب است و زبان اقلیت به صورت موازی استفاده می شود. دولت ایران اصول استفاده از زبان را در « قانون اساسی» به تصویب رساند، و وضعیت زبان های مختلف را روشن کرد و از حفظ حقوق زبانی نیز اطمینان حاصل کرد، و عمل به برنامه ریزی زبان در یک زمینه خاص اجتماعی به نتایج خاصی رسیده است. روئیز (Ruíz) سه جهت گیری را ارائه می دهد که بر برنامه ریزی زبان تأثیر می گذارد: زبان به عنوان یک مشکل ؛ زبان به عنوان یک حق؛ زبان به عنوان یک منبع[۱۳]. تنوع زبان ایرانی ریشه گیر در سنت های زبانی و فرهنگی آن است. وقتی دولت فهمید که تنوع زبانی یک مشکل یا حتی یک دردسر است و فاقد مفهوم حقوق و منابع زبان است، جنبش خالص فارسی را راه اندازی کرد، و سپس سیاست یکسانی به زبانهای غیر فارسی را اجرا کرد. وقتی فهمید که زبان نوعی حق و منبع است، شروع به اجرای سیاست متنوع سازی زبان می کند و توجه بیشتری به زبان های اقلیت می کند.

     (۲) - ادغام فرهنگ اسلامی و فرهنگ فارسی، توجه به زبان دینی، روند مدرن سازی فارسی را تسریع کرد.

     پس از قرن هفتم میلادی، ایران در تجاوز خارجی قرار گرفته است. با فتح عشایری عرب بر فلات ایران، ایران وارد دوره اسلامی شد، فرهنگ اسلامی و فرهنگ فارسی با یکدیگر ادغام شدند، و فرهنگ عرب به دلیل تغذیه تمدن دو رودخانه پارسی از اهمیت بیشتری برخوردار است. اعتقادات دینی و فرهنگ زبانی امپراتوری فارسی نیز بسیار تحت تأثیر قرار گرفته است. تقریباً ۴۰% از واژگان مدرن فارسی از زبان عربی سرچشمه می گیرد. زبان عربی منبع مهمی از واژگان عاریتی فارسی است و تأثیر عمیقی در توسعه فارسی دارد. به عنوان یک زبان دینی اسلام، زبان عربی زمانی تسلط پیدا کرده و جایگزین زبان فارسی باستان به عنوان زبان رسمی دربار و نامه های دولتی بوده شده است. برای خواندن و فهمیدن قرآن و مقالات اسلامی، ایرانیان شروع به آموختن زبان عربی کردند و جایگاه مهم زبان عربی را در ایران تشخیص کردند. از آن زمان به بعد فارسی با القبای عربی کتابت شده است

     در سلسله های قاجاری و پهلوی، دولت چندین بار جنبش خالص فارسی را راه اندازی کرد، و تلاش کرد از طریق سیاسی کلمات خارجی را از زبان فارسی پاک کنداما این تلاش ها هیچ موفقیت قابل توجهی حاصل نشده است[۱۴]. این جنبش واقعیت را نادیده می گیرد که ایران کشوری چند قومی، چند زبانه، چند فرهنگی و چند مذهبی است[۱۵]. پس از انقلاب اسلامی، دولت تصدیق کرد که عربی بخشی ضروری از سیستم ملی آموزش و زندگی اجتماعی است. نگرش فراگیر واژگان خارجی با هدف برقراری توازن در منافع همه طرفین و به دست آوردن پشتیبانی سیاسی بیشتر است. زبان فارسی روند نوسازی خود را در قرن ۱۰ آغاز کرد. زبان فارسی مقدار زیادی واژگان و اصطلاحات را از زبان عربی قرض گرفت که موجب نوسازی فارسی شد.

     (۳) – تعامل بین فرهنگهای شرقی و غربی به فراگیر بودن سیاست زبان و توسعه آن منجر شده است.

     امپراتوری پارسی اولین امپراتوری در تاریخ است که سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را در بر می گیرد. ایران در تقاطع صفحات ژئوپلیتیکی در اوراسیا قرار دارد و این پیوند بین کمربند اقتصادی جاده ابریشم با آسیا و اروپا است؛ و همچنین نقطه اتصال جاده دریایی ابریشم است که از شرق و غرب می گذرد. فلات ایران تنها مکان ملاقات بین تمدنهای باستان و شرق بوده است و مهاجرت قومی و ادغام تمدنها باید از طریق ایران تحقق یابد.

     ایران به عنوان یک تمدن کهن دارای رنگ شرقی بسیار قوی داردو دو مجموعه ای از سنت های فرهنگی دارد: یکی سنت فرهنگی زرتشتی است که به "ریشه" ایران معروف است؛ دوم سنت فرهنگی اسلامی است و این معروف به "خون" ایران است. آیین زرتشت، آیین دولتی امپراتوری باستان پارسی است. اسلامیان آن را "مذهب آتش پرستی" می نامند و مؤثرترین ادیان خاورمیانه قبل از وجود آمدن مسیحیت هستند. این مذهب در ابتدا از زبان اوستایی برای نوشتن کتاب مقدس و زبان پهلوی برای تفسیر کتب مقدس استفاده می شده است. بعد از قرن ۱۰، زبان فارسی جایگزین زبان پهلوی شد. روند اسلامی شدن در ایران بسیار طولانی است و پس از اسلامی شدن ایران، فرهنگ خود در سطح بالایی ادامه می یابد. تاریخ اسلام سازی بیش از ۱۳۰۰ سال است که فرهنگ اسلامی را نبض ایران امروز کرده است. وقتی جامعه ایران در قرن ۹ و ۱۰ زبان و فرهنگ غربی را شناخت، متوجه شکاف عظیمی بین ایران و جامعه غربی در علم ، فناوری و اقتصاد شدند. از قرن نوزدهم، ایران مورد حمله قدرتهای غربی مانند انگلیس و روسیه قرار گرفت و به تدریج به یک کشور نیمه استعماری تبدیل شد، اما فرانسه، اتریش و ایالات متحده نیز برای به دست آوردن صلاحیت کنسولی و امتیازات تجاری، معاهدات نابرابر را با ایران امضا کردند. در دو جنگ جهانی، ایران که بی طرف  ماند، زمانی توسط انگلیس و روسیه در اشغال بود. همراه استعمار، فرهنگ غربی نیز در بسیاری از زمینه های ایران نفوذ کرده است، و فرهنگهای شرقی و غربی با یکدیگر در تماس بوده و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. در تقاطع فرهنگهای شرقی و غربی، ایران در دوران سلطنت پهلوی کاملاً غربی شده بود. ایرانیان علم و فناوری پیشرفته غربی و محصولات در حال تغییر را دنبال می کردند.

     در روند تعامل فرهنگی و نوسازی بین شرق و غرب، ایران همواره به مسائل مربوط به زبان اهمیت داده است و از قرن ۱۰ میلادی، روند اصلاحات زبان فارسی آغاز شده است. تقلید از زبان روسی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی، عربی، یونانی و غیره که واژگان جدید را وارد زبان خودشان کردند، زبان فارسی همچنین کلمات خارجی جذب شده در زمینه های مختلف را به واژگان جدید فارسی تبدیل کرد. پس از انقلاب اسلامی، زبان عربی زمانی محبوب بود و زبان انگلیسی جایگاهی در سلسله های قاجاری و پهلوی به دست نیاورد. با توجه به سیاسی شدن مسائل مربوط به زبان پس از انقلاب اسلامی، و همراه با نگرانی در مورد تهدیدهای انگلیسی به فرهنگ فارسی و اسلامی، سیاستگذاران رفتار محافظه کارانه نسبت به انگلیسی دارند و آموزش پنج زبان اروپایی (زبان آلمانی، فرانسوی ، ایتالیایی، اسپانیایی و روسی) را ترویج می کرده اند که همگی مجهز به کتابهای درسی بودند[۱۶]. در چارچوب جهانی سازی، تعامل فرهنگی شرقی و غربی بیشتر به چشم می خورد و ایرانیان متوجه می شوند که یادگیری زبان که حامل فرهنگ پیشرفته غربی است بسیار مهم است. آموزش انگلیسی در ایران مطابق با شرایط واقعی ملی است و نیازهای توسعه اجتماعی را برآورده کرد، جایگاه انگلیسی در سیستم آموزش زبان خارجی ایران به تدریج تثبیت شده است. با توسعه جهانی سازی و نوسازی ملی، سیاست آموزش زبان خارجی ایران دارای خصلت فراگیر و پیشرفته است.

     پ : تحلیل روند سیاست زبان ایرانی

     در فرایند تدوین و اجرای سیاست های زبانی، هر کشوری به ناچار با بسیاری از مشکلات عملی روبرو می شود، در این فرایند هم تجربیات موفق به دست می آورد و هم با شکست ها برخورد می شود. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید به طور مداوم سیاست زبان خود را در مسیر اصلاح و توسعه نوسازی ملی تنظیم و بهینه کند. جهانی سازی عامل تغییر و تحول در سیاست زبان یک کشور است. در زمینه جهانی سازی، توسعه سیاست زبان آینده ایران باید با روند جهانی مطابقت داشته باشد و بر اساس واقعیت خاص خودش باشد. با توجه به ملاحظه فوق در مورد سیاست زبان ایران و سنت های زبانی و فرهنگی آن، دو نکته زیر برای روند توسعه سیاست زبان تجزیه و تحلیل شده است:

     اول، تقویت برنامه ریزی و آموزش وضعیت اصلی زبان ملی، ادامه روند نوسازی زبان فارسی و پذیرش کلمات خارجی. قانون اساسی ایران تصریح می کند که فارسی تنها زبان رسمی است و از طریق حرکات زبان و سلسله سیاست ها و مقررات، جایگاه غالب فارسی را تقویت می کند. این در حالی است که بیش از یک سوم جمعیت ایران غیر فارسی است و ویژگیهای اجتماعی چند قومیت ایرانی باعث می شود زبان آن متنوع باشد. ایران مدتهاست که تحت سلطه زبان فارسی است و استفاده از زبانهای دیگر را در این کشور محدود می کند و سیاست متنوع سازی زبان معاصر تا حدودی فراگیر است. تمرکز برنامه ریزی زبان ایرانی بر واژگان است. آگاهی ناسیونالیستی شدید، خواستار رادیکالیسم را برانگیخت تا واژگان خارجی از زبان فارسی حذف شود؛ اما برخی سیاستمداران و روشنفکران نیاز فوری به ایجاد کلمات جدید فارسی را برای بیان واژگان خارجی به فارسی، خصوصاً از زبانهای اروپایی، تشخیص دادند. از این دیده می شود که ایران پس از طی کردن  تغییرات، زبان فارسی را رها نکرده است. اگرچه زبان فارسی تحت تأثیر زبانهای خارجی مانند عربی، انگلیسی، فرانسوی و روسی است، اما تغییری اساسی حاصل نشده و فقط تغییراتی ظریف در شکل نوشتار ایجاد شده است. ایرانیان از فرهنگ غنی  پارسی هویت ملی بالایی دارند و در فرایند نوسازی ملی، فرهنگ و سنت های زبان و فرهنگ را به ارث بردند و توسعه دادند. جهانی سازی باعث افزایش اختلافات و برخوردها بین فرهنگ ها شده است و زبان عنصر اساسی در حفظ هویت ملی و ویژگی های یک کشور است. تقویت جایگاه زبان اصلی ملی موضوع مهمی برای ایران است. آموزش زبان اصلی یک کشور مستقل نیز مبنای مهمی برای تضمین امنیت ملی است. تقویت آموزش زبان فارسی تنها راه حفظ و توسعه سنت زبان و فرهنگ ایرانی، برای جلوگیری از همگرایی زبان و فرهنگ جهانی به ویژه بحران زبان قوی جهان "امپریالیسم فرهنگی" است. علاوه بر این، در موج جهانی شدن، سرعت ایجاد کلمات جدید به ناچار پاسخگوی نیازهای واقعیت نخواهد بود. در حقیقت، اصطلاحات فنی انگلیسی گسترده تر از معادل های فارسی شناخته شده است. بنابراین پذیرش کلمات خارجی به گزینه ای واقع بینانه تبدیل می شود که نمی توان از آن اجتناب کرد.

     دوم، اصلاح آموزش انگلیسی را پیش ببرد و برنامه ریزی زبان خارجی را انجام بدهد. تأثیر گسترش استعماری و انقلاب صنعتی منجر به توسعه سریع زبان برخی از کشورهای غربی به زبان قدرتمند در سراسر جهان شد. برای دستیابی به پیشرفت علمی و فناوری، پیروزی در رشد اقتصادی به منظور کم کردن شکاف با کشورهای پیشرفته جهان، باید چشم انداز جهانی داشته باشد. سیاست گذاران ایرانی می دانند که زبان مانع بزرگی در این روند است، اما آنها به زبان انگلیسی هنوز نگاه محافظه کارانه دارند پنج زبان اروپایی را به عنوان کلاس مدارس تدریس کند (در متن بالا ذکر شد)،  به دلیل کمبود منابع ، انگلیسی تنها زبان خارجی در اکثر مدارس است. ایرانیان می دانند که بهترین راه برای مقاومت در برابر تهاجم فرهنگ های خارجی، محافظت و توسعه فرهنگ محلی است که با یادگیری زبان انگلیسی مغایرت ندارد. به عنوان یک زبان بین الملل، انگلیسی به تدریج به بخش مهمی از برنامه ریزی زبان ایرانی تبدیل شده است. به منظور ارتقاء اصلاحات آموزشی، ایران اقدامات موفقی نیز انجام داده است، از جمله: دایره کردن رشته زبان انگلیسی با کاربرد حرفه‌ای در دانشگاه باعث بهبود توانایی دانشجویان رشته های مختلف در خواندن و درک مطالب انگلیسی این رشته اصلی شده است[۱۷]. می توان پیش بینی کرد که تحت شرایط جهانی سازی زبان، بدون تعصب به هویت ملی کشور، اگرچه هنوز نگرش محافظه کارانه نسبت به انگلیسی بسیار آشکار است، همچنان از تهاجم فرهنگ غربی نگران است، اما انگلیسی هنوز هم یک زبان مهم است. ترویج پی در پی در اصلاح آموزش انگلیسی، راه برون رفت از معضل تدریس است. در سالهای اخیر، در شرایط کلی ساخت و ساز "یک کمربند و یک جاده"، ایران به عنوان یکی از اعضای مهم این چارچوب، از نظر روابط خارجی و استراتژی ملی نیازهای توسعه جدیدی داشته است. به عنوان مثال ، تقاضا برای یادگیری زبان چینی در جامعه ایران دائما در حال گسترش است. سیاست زبان ایران باید به طور مؤثر با سیاست زبان چین در ارتباط باشد، از این رو حمایت بیشتری از منابع آموزشی چینی با کیفیت به دست می آورد. به طور کلی، زبانهای خارجی ایرانی از لحاظ تنوع اندک و از لحاظ ساختاری نسبتاً ساده هستند، که نمی توانند نیازهای توسعه واقعی را برآورده کنند. بنابراین لازم است که به طور عقلانی انواع و مقادیر زبانهای خارجی را برنامه ریزی کرده و از نظر علمی یک سیستم زبانی خارجی تهیه کنند که مطابق با وضعیت واقعی ایران باشد.

     بطور خلاصه، انتخاب سیاست زبان ایرانی فرایندی پیچیده و متغیر است که تحت تأثیر عوامل بسیاری در محیط زیست محیطی زبان اجتماعی مانند ساختار قومی، سیاست، تاریخ، اقتصاد و فرهنگ قرار خواهد گرفت. فرهنگ خارجی و فرهنگ محلی ایران با هم ادغام می شوند تا یک شکل فرهنگی منحصر به فرد را تشکیل داده است. سنت های زبانی و فرهنگی ایران تأثیر بسیار مهمی در تدوین و تنظیم سیاست های زبانی آن داشته است. براساس مفهوم اکولوژیکی و دیدگاه استراتژیک برنامه ریزی زبان، به منظور محافظت از امنیت ملی، ارتقاء توسعه اجتماعی و تقویت قدرت نرم فرهنگ زبان، سیاست های زبان ایرانی نیاز به تعدیل پویا و ساخت علمی در توسعه آینده دارد.

وو کون (Wu kun)     وانگ هوی (Wang hui) [۱۸]

منبع : مجله دانشگاه بو های (Bo hai)

 

[۱] - Kaplan, R.B. & Baldauf, R.B. Language Planning from Practice to Theory [M].Clevedon: Multilingual

 Matters,۱۹۹۷: ۴-۵.

[۲] - Spolsky, B. Language Policy [M]. UK: Cambridge University Press, ۲۰۰۴:۸.

[۳] - Hayati, A. & Mashhadi, A. Language Planning and Language -in -Education Policy in Iran [J]. Language Problems & Language Planning, ۲۰۱۰ (۱): ۳۲.

[۴]  - تالیف از بخش زبان و مدیریت اطلاعات  وزارت آموزش و پرورش : «گزارش وضعیت زندگی زبان چینی» (۲۰۱۲) [R]. پکن: انتشارات شان وو، ۲۰۱۲: ۴۴۵.

[۵] - Farhady, H. Hezaveh, F.S. & Hedayati, H.Reflections on Foreign Language Education in Iran [J]. The Electronic Journal for English as a Second Language, ۲۰۱۰ (۴):۱۱-۱۲.

[۶]  - تالیف از بخش زبان و مدیریت اطلاعات  وزارت آموزش و پرورش : «گزارش وضعیت زندگی زبان چینی» (۲۰۱۲) [R]. پکن: انتشارات شان وو، ۲۰۱۲ : ۴۴۶.

[۷] - Kabel, H. The Discourses of Appropriation: A Response to Karmani[J]. Applied Linguistics, ۲۰۰۷ (۱):۱۴۰.

[۸]  - یائو جی ده : «تدریس چینی در ایران و مؤسسه کنفوسیوس در دانشگاه تهران» [ج] مجله دانشگاه مدرس یوننان: "تدریس و تحقیق در تدریس چینی به عنوان یک زبان خارجی" ، ۲۰۰۹ (۶): ۸۵.

[۹]  - ژو چینگ شینگ (Zhou qing sheng): «سیاست زبان و فرهنگ زبان هندی» [J] مجله آکادمی علوم اجتماعی چین، ۲۰۱۰ (۶): ۱۰۲.

[۱۰]  - این اطلاعات از نسخه حرفه ای دانشنامه چینی "ایرانی" http://zy.zwbk.org/index.php/Iran" گرفته شده است.

[۱۱] - فو گوی فینگ (Fu guo feng): «شکل گیری سیاست مدرن زبان ایرانی و دلایل اصلی آن» [D]. شهر چونگ کینگ: دانشگاه جنوب غربی،

 ۲۰۱۳: ۲۲ .

[۱۲]  - انقلاب مشروطه ایران در اوایل قرن بیستم انقلابی ضد امپریالیستی و ضد فئودالی بورژوایی- دموکراتیک و پیشرو در روند انقلابی ملی دمکراتیک شرقی در دوره بیداری آسیا بود.

[۱۳]  - وانگ هوی : « منابع برنامه ریزی زبان»[J] مجله دانشگاه بی هوا : نسخه علوم اجتماعی، ۲۰۰۷ (۴): ۷۲– ۶۹.

[۱۴] - Hayati, A. & Mashhadi, A. Language Planning and Language-in-Education Policy in Iran [J]. Language Problems & Language Planning, ۲۰۱۰ (۱): ۲۷.

[۱۵] - Kia, M. Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification [J]. Middle Eastern Studies, ۱۹۹۸(۲):  .

[۱۶] - Farhady, H., Hezaveh, F.S. & Hedayati, H. Reflections on Foreign Language Education in Iran [J]. The Electronic Journal for English as a Second Language, ۲۰۱۰(۴):۱۲.

[۱۷] - وانگ هوی : «وضعیت ملی زبان و سیاست زبان "کمربند و جاده" » (جلد ۲) [م] پکن: انتشارات دانشگاهی علوم اجتماعی ، ۲۰۱۷: ۱۵۴.

[۱۸]  - وو کن : پرفسور دانشکده مطالعات زبان خارجی دانشگاه ملی شمالی، مشغول در سیاست زبان، تئوری ترجمه و تحقیقات عملی.

       وانگ هوی : پرفسور دانشکده فرهنگ و آموزش بین المللی دانشگاه مدرس استان جئه جیانگ (Zhe jiang). مشغول در سیاست زبان، ارتباط زبان و تحقیقات تبادل فرهنگی.

کد خبر 1436

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =